خوب من :

 

از این که درخت/ زبان گلایه بگشاید/ می ترسم !

 

چقدرزود تر از درخت ها

پیر شده ام

در ذهنم تصویری از چیزی نیست

مخاطبان غائب اند

حتا رجعت چشم براهی خبری

شادمانی را

در آیینه ی ذهنم متبلور نمی کند

سیری دوباره کن رفیق

روز نه روز دلخواهست

تا دلم بخواند آوازی

- و ماه هم

آینه ی تنهایی ست

خوب من

با این چراغ به جایی نمی رسیم