گناه

قاعده ی بازی دنیاست

بادعا نیامده کسی

که با دعا برود

می دود دل

برای مرگ

از اشباح آن جهانم نترسانید

شرمنده نیستم آز آینه

جهان را هم بی هیچ دغدغه ای

بدرود می گویم

تنها خطای آدمی البته

بیم از مرگ پر گناه در این بازی ست

تحمل دروغ آسان بود

از خودم که مخفی نیست

از شما چرا؟!

سخن که می گویم

بی آینه هم که بمانم

خودرا در آینه ی شما می بینم

پس این همه دل را نلرزانید

آمدنی

رفتنی ست بی شک

 

محمد شریفی