گمان
به ساز الفت / دل بسته باشم / خوشتر
نسیم نرمه تکانی می خورد
می رقصاند گل ها را
وسبزه هم به لطافت اندوه لبخند می زند
می توانم آن گاه
برای بیان عوالم درونی ام
چیزی بنویسم وزمزمه ای سردهم
تا گوشی را بلکه خوش آید
بگذار یاران گم کرده چراغ
گمان کنند
دارم ترانه ی شادی را
برای خوشبختی بازیافته می خوانم
این طور بهتر است
بیرون مان دیگران را می سوزاند
درون
خودمان را
محمد شریفی تیر ماه -1394