اردیبهشت جهار تا قطعه ی دوازدهم:
چه سنگین
از شانه هایت سرک می کشد
این عصر
که با ذره
ذره
درد
نقاشی هوا شدی
قرار نبود رفیق
طاقت صبر این گونه تمام شود
- و گردش پر ملال
صبح و
عصرو
شام
می دانم
در خانه ی رو به گریه ی اردیبهشت چهاراز قطعه ی دوازدهم
هق هق دل مرده ای می رسد به گوش
ما را فرصتی ست
تا از دهان باز باد بشنویم
سرود سرد تازه ی تورا
واز مهربانی بگوییم واز خنده ای
که تلخ
بر چهره ات ماسید
محمد شریفی

+ نوشته شده در دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۶ ساعت ۲ ب.ظ توسط محمد شریفی
|